Feeds:
نوشته
دیدگاه
به جای مقدمه؛ چشم، آقا/ نمی نویسیم مگر تقوا را رعایت کنیم در نوشته هامان/ چشم، آقا/ روشن و مبیّن و صریح می گوییم تا لا اقل اگر روشنی بخش محفلی نیستیم خودمان بفهیمیم کدام طرفی هستیم/ حقّیم یا باطل؟/ چشم آقا/ تو بر ما ولایت داری و ما به این خشنودیم که در این دایره ظلمت زده منظومه شمسی/ هنوز با ستاره های رهنمودهایت مسیر خود را پیدا می کنیم/ بی اینکه نجومی خوانده باشیم؟ / این علم لدنّی است/ علم ولایت… 

نمی توانم/ بنشینم گوشه ای و ببینم/ تمام حادثه ۱۴ خرداد خلاصه شد در سخنرانی یکی قبل از شما/ نمی توانم فوتبالی را تماشا کنم/ که به جای اصل ورزش/ گرفتار حاشیه وحشتناک شده است/ نمی توانم نامه نگاریهای فضیحانه برخی عناصر سیاسی را ببینم و باز هم سکوت کنم/ خدا می داند تو چه رنجی می بری آقا…امروز این مطلب را که مینویسم نه برای خوشآمد خامنه ای است/ نه برای گرفتن حقوق یک میلیونی سر برج/ نه برای استخدام در نهاد ریاست جمهوری و نه برای افزایش آمار این وبلاگ/ چرا که شرافت هر مکان به کیفیت است نه کمیّت/ سایتهای مبتذل میلیونها بازدید کننده دارند/ اما هرگز بویی از انسانیت نبرده اند…/فقط برای این است که  امیدوارم اگر ۵ نفری هم این مطلب را میخوانند برایم دعا کنند تا جوهر قلمم ولایی باشد، خدایی باشد و از مسیر رهبرم تخطی نکند/ چرا که انسان ممکن الخطاست…

متن:

آه یا سید علی/ آه یا سید علی/ آه یا سید علی/ چه بگویم از رنجی که ۳۰ سال است بر دل داری؟!/ آنها که می بینند برایم گفته اند: «بروید برای آقایتان دعا کنید، نذر بدهید، برای سلامتی اش صدقه بدهید»/ ما که کوریم/ کوریم و نمی بینیم خنجر شمر را بر گلوی حسین/ کوریم و نمی بینیم/ مناجات علی را با چاه در نخلستان کوفه/ کوریم و نمی بینیم رنج حسن را/ کوریم و نمی بینیم / خیانت سقیفه را/ خیانت جملی ها را/ خیانت مخملی ها را / آقا والله کوریم / وگرنه … باید روزی هزار بار برایت می مُردیم…

خامنه ای معصوم ۱۵ نیست/ همانطور که خمینی معصوم ۱۵ نبود/ خامنه ای میوه دل ۱۲۴۰۰۰نبی است/ اما معصوم نیست/ عباس هم معصوم نبود/ زینب هم معصوم نبود/ ۷۲ یار ابا عبدالله هم معصوم نبودند/ عمّار، میثم، سلمان، جندب، مالک و محمد ابن ابی بکر …اینها هیچ کدام معصوم نبودند/ ۴ نایب خاص حضرت صاحب نیز معصوم نبودند/ امّا/ اگر عصمت نسبی معنا می شد…حتما هر کسی می گفت من معصومم و لایق/ دیگری معصوم نیست و نالایق …/ نه عصمت آن نیست که با شال سبز داعیه دارش باشند…

آقا سید علی/ شما معصوم نیستی/ چون بیاناتت برای ما طعم شربت عسل و برای دشمن طعم ذوالفقار حیدر دارد/ شما معصوم نیستی!/ چون سکوتت حسنی بود و خروشت حسینی/ چون ۲۱ سال است / ما می دانیم آقا/ ۲۱ سال است از پس هر نماز شبت مویه العفو العفو و استغفارت خون به دل زمین و زمان می کند/ آن وقت من نشسته ام در خانه ام/ پشت این مانیتور/ میگردم دنبال یک سوراخ سیاسی/ یک سوراخ جنجال و غوغا/ و رهبرم مویه میکند به خاطر من!/ رهبرم مویه میکند برای من جوان/ رهبرم مویه میکند به حال خواهرانم/ به حال همه آنها که دستبند پرچمی دارند یا دست بند سبز/ مویه می کند مانند پدری دلسوز/ و من هایی نشسته اند در کرسی لجنبار بالاترین و بدون هیچ تقوایی هر چه لیاقت خودشان است به تو میگویند…/ گفتم من که بدانی … کسی که در دفاع از شما کوتاهی کرد فرقی با دشمن شما ندارد…

آری/ آقا سید علی/ شما معصوم نیستی/شما حتی بی گناه هم نیستی/ شما جرمهایت سنگین است/نه این ادبیات گنجی نیست/ نه این ادبیات سروش نیست/ نه این ادبیات کروبی و موسوی نیست/ این ادبیات قاتلین صلح جویان کشتی آزادی است/ ما شیر را دیده بودیم پاستوریزه کنند / استریلیزه کنند/ نمردیم و دیدیم گربه هم اسرائیلیزه می شود… صهیون کوهی در اورشلیم نیست/ صهیون تاج و تخت نژاد پرستی است/ صهیون نشئه از دست رفته غضبیه است که امروز با بیرق جنبش بیرون آمده و دیروز با گفتگوی تمدنها/ قصدم توهین نیست/ توهین را کسی می کند که نتانیاهو برایش نوشابه باز کرد/ به که توهین می کند/ به انسانیت/ به شعور / به صداقت / و به تمام ارزشهای انسانی زیر پای اسراییل/ که یکی هم در وجود برخی پیدا نمی شود … و اگر پیدا میشد / لا اقل برائتی می جستند، بیانیه دادن هم که خوب بلدند حداقل دو سطر نامه می نوشتند… / حسین(ع) به ما آموخت: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلّت است/ سران فتنه نباید بمیرند؟؟؟ … قدرت چه چیزی است که اینگونه برخی را کور کرده است/ آقایان سران فتنه! / شما به ادعای خود مگر نمی خواهید حق ما مردم را بگیرید/ ما کجا خواستیم اینگونه کنید/ نکند ما مردم نیستیم و عده ای اندکیم/ که هنوز خداجو، انقلابی، مومن و فرزند ملّت نشده ایم…. خدا را شکر در معیار شما ما همان اندکیم… وای بر روزی که شما ما را بستایید… آن روزی است که باید دنبال یک ایسم برای تغییر مذهبمان از شیعه باشیم…

آری / آقا سید علی / ما خامنه ایسم نداریم/ اما هنوز هم بر این عقیده ایم » ما با ولایت زنده ایم، تا زنده ایم رزمنده ایم» / ما خامنه ای اللهی نیستیم / اما والله به این معتقدیم » دست خدا بر سر ماست، خامنه ای رهبر ماست» / آقا سید علی/ ما نمی گوییم شما معصومی/ اما از وجودمان فریادمی زنیم «خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است»/ برخی از ما حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداریم / اما گوشهایمان می شنود و عکستان را که داریم/ تاریخ هم نخوانده ایم/ اما بدون این گفته گمشده ای داریم که نمازمان را هم از دلچسبی می اندازد، این گفته» ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»/ آری / آقا سید علی / ما خامنه ایسم نداریم/ اما انتظارمان را برای ظهور منجی کل اینگونه معنا میکنیم«خدایا تا ظهور دولت یار، گل پیغمبر ما را نگهدار»/ ما اهل شرک نیستیم/ اهل ولایتیم/ دیروز بدنهای تکه تکه پدرانمان با سربند لبیک یا خمینی را آوردند/ امروز ما را تکه تکه کنند سربند لبیک یا خامنه ای از سرمان باز نمی شود/ این ادعای بزرگی است/ اما نه دی، همین مردم این ادعا را کردند آقا، من بی تقصیرم/ ما سربندمان را نمی دهیم اسرائییل برایمان بنویسد: I am neda/ ندای ما «هیهات من الذّله» است/ و سربندمان همچنان «لبیک یا خامنه ای»… / ما مرض اغراق نداریم!!!/ چه کنیم ولایت انبیا که در ولایت فقیه متجلی است ، امری ماوراء الطبیعه است/ به قول آن مرحوم:»چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید»/ غبار ثروت و خشم و شهوت دیده های بشریت را کور کرده است و در این جاهلیّت ثانی/ کارهای اقا سید علی درد آور است/ این دنیا زدگان/ دست رهبرم را زخمی کردند به یاد طائف و شکستن دندان پیغمبر/ اشتباه نشود، آقا سید علی شما پیامبر نیستی/ برخی هنگام رهبری ات عذر بر جوانی و مرجعیت و غیره آوردند یاد سقیفه افتادیم/  ما از سقیفه های ده های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ خبر داریم / باز هم اشتباه نشود شما علی(ع) نیستی/ این که دم بر نمی آوریم / ثمره حلم شماست…

نه شما نه معصوم هستید، نه پیغمبر، نه علی(ع)/ شما خمینی دیگر هستی… ناجی ما ملّت، و رهبر رهروان بهشت/ روح الله ما شمایی/ شما عشق آن کودک یتیم غزه ای/ عشق یتیم های دفاع مقدس/ عشق بچه شهدا/ عشق آنانکه دست و پایی برای انقلاب دادند/ عشق آن نفسهای شیمیایی زده / آری / شما عشق مایی/عشق بچه بسیجیهایی که با همین چفیه هدیه شما زنده اند/ شما عشق کپرنشینان کرمان و سیستانی که روی چادرش یک عکس تو را می زند و در دل هزار بار آرزوی دیدن شما را دارد/ هنوز هم قمی ها، ورامینی ها، خراسانی ها و تبریزی ها و … کفن به تن می کنند و به راه می افتند تا شما مطمئن باشی «جان بر کفان ولایت، تسلیم زور و تزویر جهانخواران نشده اند» …

آقا سید علی/ ما فریاد شما را شنیدیم برای اقامه حق/ ما حنجر خونین شما را دیده ایم که مظلومانه خود را فدای اسلام کرده اید/ چشممان کور شود اگر نبینیم گریه های نیمه شبتان را برای ما/ ما ابن ملجم های پشت سرتان را زیاد دیده ایم و لبخندهای شما به آنان/ آری شما معصوم نیستی/ اما کسی را که زهر می ریزد به کامتان با عسل لبخند خود پذیرایی می کنید!/ آقا سید علی/ دو چشم داریم نه از روی حس شاعرانه/ از روی اعتقاد تقدیم شما/ تقدیم خاک پای شما/ که در روایت مجنونی ما، همه چیز دایر مدار عقل است/ دو مشت گره کرده داریم / فدای مظلومیت شما/ بگذارید تاریخ ببیند رهبر مسلمین جان فداهایی دارد که سر از پا برای تقدیم جانشان به رهبرشان نمی شناسند و این را هم بگویم/ ما در مقابل سربازان خمینی که لحظه شهادت بوسه بر عکس شما و امام می زدند» هیچیم» اما نخواهیم نشست تا مدام به شما جام زهر تعارف کنند/ ما انتقام حنجره خونین شما را می گیریم آقا سید علی…

* دوست عزیزم حوصله خواندن تمام متن را نداری، رنگی ها را بخوان…

لینک اصلی:http://culture-engineering.blogfa.com/post-132.aspx

فحش می دهید/ پس هستید؟…دو تا سایت دارید/ پس هستید؟/ دکتر دارید… پس هستید؟/ انگل وبلاگهای بچه بسیجیها شده اید… پس هستید؟/ کامنت میگذارید با نام گرل فرندتان… پس هستید؟/ لینک عکس مثبت فلان میگذارید در بالاترین… پس هستید؟/ پاچه هاتان را بریده اید … راه افتاده اید…ساق پا نمایش میدهید …مدل شده اید و … پس هستید؟/ خانه های تیمی تان مملو شده از بنگیها و معتادان… پس هستید؟… بگذارید فکر کنم…دیگر جای دیگری ندیدمتان… همین قدرید؟

قسم خورده بودم فحشهایتان را جواب ناجور ندهم…چون جواب ابلهان خموشی است/ اما انگار نمی شود/ روی سخنم با تو بچه سوسول سبز پوش از همه جا بی خبر نیست؟ / چون حدتان در حد مقابله با بچه هم نیست چه برسد به بچه بسیجی!…/ عقلی که کار نمی کند همین می شود دیگر… فحشهایی را هم که می دهید بخشیدمتان … چون جاهلید و ابله … ناسزا گفتن کار شما ناتوانان است… اما روی سخنم با کیست، با کسی که زیاد بزرگ نیست، اما تیترهای روزنامه های چی گنده اشان کردند… و البته شما بیچاره های فریب خورده سبز پوش…

آقای آی کی یو/ متفکر درجه یک اصلاحات… نافی وحی الهی… نافی قرآن الهی… فحاش دوره گرد خیابانهای نا امن فرویدیسمیها… / انقلابی دیروز و انحرافی امروز…و البته منافق دیروز و امروز…./ همسایه گوگوش…سروش!….سلام بر تو نمی کنم/ همچنانکه خداوند در سوره برائتش خشم را بدون امان آغاز کرد……پارس کردن در زیر محافظتهای امنیتی غربیها برای ما خوب مزه داده است؟/ نامه ای می نویسی به رهبرم … زر می زنی/ نامه ای می نویسی به علمای کشورم … زر می زنی/ با تو چه باید گفت؟… نمی گذاری که آرام باشم… همانطور که حرف زدی حرفهایم را میزنم تا بدانند کیستی؟ … آنانکه نمی دانند…از همه بچه بسیجیها و اخلاقی ها عذرخواهی میکنم(بگذارید حرف دلم را بزنم)…

نوشتم بقال محل ما … صبح ها که مغازه را باز می کند دشت اولش را رهبرش به او می دهد/ با آن لبخند زیبای توی قاب عکسش… / و تو نخواندی / نوشتم سوپر مارکت محله خانه کنونی تو … لابلای غذای انسانها ، غذای سگ می فروشد/ خواندی یا نه؟ …/ نوشتم دیگر نمی نشینم تا تو زر بزنی!/ خواندی یا نه؟/ نوشتم برای مشهور شدن راه بدی انتخاب کرده ای… /خواندی یا نه؟… این بار باید یاسین برایت بخوانم؟!…

عبدالکریم!… نشسته ای با تسبیحت سر قمار؟ …/ ریشهایت را با شراب میشویی؟…/ آنجا که تو هستی غسل اسلام ممکن نیست؟…/ پا در کفش علمای ما کردی … نکردی ها! / تو نه تها ایرانی نیستی… بلکه یک کودنی هستی که باید تو را به خیریه های نگهداری کودکان احمق سپرد… و البته الآن هم آنجا دور برت چند نفری هستند … میتوانید گروهی اقدام کنید…. پا در کفش علمای کردی؟! غلط کردی!…آنجا که تو نشسته ای سروش … دو تا دکان آن طرفتر … عرق می فروشند… و تو هنوز از این همه خیانت به ملتت عرق شرمی بر چهره ات ننشسته است…

بسیجیها وقتی مُردم/ روی قبرم بنویسید/ این عاشق خامنه ای بود/ در تولّایش نوشت / خامنه ای در حصار قلب من نمی گنجد/ یا ربّ اشرح صدری/ و درتبرّایش نوشت/ لعنت خدا بر کارنده تخم نفاق و فساد عبدالکریم سروش… همین مرا بس است…/ در تولایم بگویید بخوانند: هزار هزار چون این جوان فدای یک تار موی خامنه ای …/ و در تبرّایم بخوانید : لعن علی عدوک یا علی … موسوی و خاتمی و کروبی….

آرش، رامتین، یکی، من، الیزه، و … و صدها اسم رکیک/ شما انگلهای لجنی رنگ/ تعدادتان دیگر از انگشتان دست هم تجاوز نمی کند/ چند بار اسم عوض می کنید اما باز هم سر و ته فحشهایتان مال یک نفر یا دو نفر است/ جایی برای ابراز وجود ندارید/ سران فتنه نشسته اند به ریش شما میخندند / قهقهه می زنند به رنگ خونتان که خودشان ریختند و انداختند گردن دیگران/ قهقهه می زنند به خون ندایتان/ قهقهه می زنند به خون سهراب اعرابی/ و شما بدبختها / مانند انگلی رو به انقراض/ آمده اید / در وبلاگ بچه بسیجیها/ چسبیده اید به فحش دادن و ناسزا گفتن/ هویتی که ندارید/ مگر مانند انگلی ریز و ناچیز .. بالاجبار خود را قالب یک کامنت کنید/ آن هم که پر از خاطره های شماست از پدرانتان و مادرانتان و البته سران فتنه/ که نمی دانم چرا به من میگویید…/ خاطراتی که خود می دانید منظورم چیست!…

شما که هویت ندارید/ شما که هیچ چیز ندارید به آن افتخار کنید/ شما که حتی یک پاک هم میانتان نیست… / شما که کامنتهایتان را از اتاقی میگذارید که روی دیوارش عکس خواننده ها و ترانه سراهایی است که بلد نیستید انگلیسی اش را درست تلفظ کنید/ شما که به اصطلاح روشنفکرید!…/ شما که ادعایتان می شود باسوادید و نخبه اید! … / آن وقت یکی از احمقهایتان از موسسه حسن مصطفوی کامنت گذاری می کند و هنوز نمی داند آی پی یعنی چه… / شما که ادعای بیشمار بودن می کردید …/ و روز ۲۲ بهمن زیر خر تروا به زاییدن رسیدید…/ شما که رهبرانتان معلوم نیست … نعلشان را که گم می کنند چرا همدیگر را دزد می کنند …/ شما که حتی آقای» خدمت شما عرض کنم که» تان ترس دارد تا آن دیگریتان به او …/ استغفرالله…/ شما…/ نه / تو آقای انگل … غلط کردی بیشماری…

آقای سبز … تو فقط انگل وبلاگ بچه بسیجی هایی! همین…

رییس جمهور سابق کشورم/سلام/ خاتمی سلام/ دوست روحانی ام سلام/ آقای گفتگو سلام/ مرد گفتمان هزاره سوم سلام/ ای تمدن سلام… آمده ام/ بگیرم/ اجازه ای برای حرف زدن/ ای منادی آزادی اندیشه و سخن/ آمده ام پس بگیرم/ حجاب خواهرم را/ که نشستی به پایش تا چادر از سرش نکشیدی باز ننشستی/ آمده ام گفتمان کنم/ اگر فردا معین را نفرستی دنبال حذف کردن من از دانشگاهها/ آمده ام بپرسم/ سوالاتی که پاسخش فقط در دست توست/ آمده ام/ بالاخره آمدم/ و محافظانت توی دهن من نزدند…/ و اطرافیانت/ من را متحجر نخواندند/ و هم کیشانت/ مرا مرتد نخواندند/ و زنان اطرافت بالاخره به من وقت دادند/ تا حقوق بشر رعایت شود/ از خط وبلاگ آمدم… 

آقای خاتمی/ سرت را برگردان/ مرا نگاهی کن/ کیستم؟/ دانشجویی که در دوران تو هر روز ۱۶ بمب اتم از نوع شبهه های اساسی اعتقادی بر سرم می ریختی/ آقای خاتمی/ خوب نگاه کن/ من همانم که وقتی در دانشگاه امیرکبیر زبان به نقد تو گشودم/ ناسزایم گفتی/ تهدیدم کردی به اخراج/ آقای خاتمی/ خوب دقت کن/ من همان ریشوی متحجری هستم که طرفدارنت در دانشگاه آب دهان به سویم می انداختند/ آقای خاتمی با شما هستم!

خاتمی

سینما رفتم/ چشمهایم به جای فیلم فرهنگی/ فیلم برهنگی می دید/ هنوز دختری با کفشهای کتانی/ هر روز از سر کوچه مان می گذرد/ هنوز ترانه های شهر من ۱۵ سال دارند/ هنوز زیر پوست شهر من/ به جای کتاب و تمدن شیشه و کریستال حمل می شود/ هنوز آخوند شهر مرا/ رضا مارمولک می خوانند/ هنوز شوکران شهر ما/ برای خود ریاستی دارند/ آخر کی شام آخر این دعوا می شود… تخم این برهنگی را تو کاشتی ممّد/ عذاب الله تو/ پرده حیای سینمای ما را درید/ این نطفه حرامزاده ابتذال در سینمای ما کار توست/ پایش که نیستی؟/ عذاب الله ات هم که عادت دارد/ هر روز با یکی… بهتر این هم نمی شود.

کتابهای سلطنت تمدنت/ یادت هست/ چاپهای دو زرده یادت هست/ کنسرتهای فلان خواننده یادت هست/ ترانه های فلان مادر مرده یادت هست/ کنفرانس برلین یادت هست/ رفقایت که یادت هست/ باز هم نگاه نکن/ آقای خاتمی با شما هستم!/ گوش کن/ چادر خواهرانم را از سرشان کشیدی/ به جایش چه ارزانی داشتی/ مدهای روز/ یا آزادی به سبک خاتمی!

آقای خاتمی/ من شنیدم که گفته ای: زنده باد دشمن من!/ آری تو زنده کردی دشمنت را/ پدرانمان رفتند خط تکه تکه شدند/ یکی بی سر آمد/ یکی بی دست/ عباسمان را چند روز پیش در قنداقه علی اصغر آوردند/ اینها رفتند که تو جان بدهی به/ امریکای سوسمارخور قرن۲۱/ روباه پیر قرن۲۱/ فرانسه شارلاتان قرن ۲۱/ پدرانم، برادرانم/ خون دادند تا/ تو بنشینی بر در خانه پاپ/ تا برایت استخاره هسته ای بگیرد…

آقای خاتمی/ دوم خرداد ما را/ تو گرفتی/ زدی به نام خودت/ اما خدا را شکر/ هنوز هم خرمشهر را خدا آزاد نگه داشته است/ هنوز سوم خرداد ما بوی خدا دارد/ خدا خوب گفته است: انّ مع العسر یسرا / یا بهتر بگویم، حق چنین می گوید: جاء الحق و زهق الباطل… همیشه در پس هر دوم خردادی / سوم خردادی هم هست…

آقای خاتمی/ روزنامه های دورران تو/ به کسی که میدان نمی داد/ بسیج بود/ انقلاب بود/ مردم بود/ امام بود/ ولایت فقیه بود/ اصلا روزنامه های تو / برای که می نوشتند خدا می داند؟!/ اگر نبودی تو/ اکبر گنجی در کار نبود/ اگر نبودی تو/ سروش از سکوت مرگبارش مرده بود/ اگر نبودی تو/ کدیور اجتهاد می گرفت؟/ و منتظری جانی دوباره بر علیه انقلاب؟/ اگر نبودی تو / منافق لندن نشین کنونی وزیر نمی شد/ و اگر اینها نبودند تو شاه می شدی؟/ صفحه شطرنجی که ساخته بودی / مانند گربه ای نشسته بود/ به وسعت سرزمین فارس/ جایی که سند خلیج فارسش را داشتی می زدی به نام شیوخ عرب/ بازی ای ۸ ساله/ و سکوتی غم بار بر سیاست کشور/ و دهانهای بسته شده/ و خفقان و باز هم خفقان ملت…سزای تو چیست؟!/ آقای خاتمی با شما هستم!

بسیجی های محلّ ما/ صبحها که آلبوم عکسهاشان (یادگاریهای ماه انقلاب) را ورق می زنند/ گاهی گونه هایشان خونی می شود/ بگویم چرا؟/ تو نشسته ای یک طرف ماه/ آن آقای ایکس نشسته است یک طرف/ و از چشمان سرخ و مظلوم ماه ما/ گویی دارد خون می بارد…/ آقای ما کی محاسنش اینقدر سفید بود/ رهبر عزیزمان کی اینقدر پیر بود/ ببین چه کرده ای با ماه بنی انقلاب؟!/ آقای خاتمی/ بشمار تیرهایی که به قلب ما زدی و منتظر باش…

اینجا/ آفتاب که طلوع می کند/ رنگین کمان محبت خامنه ای بر سقف شهرمان نقش می بندد/ شب که می شود/ همه جمع می شوند زیر نور ماه/ رخسار خامنه ای را نظاره می کنند/ اینجا باران که می بارد/ عطر خاک پای خامنه ای به مشام می رسد/ اینجا ساعت قلبمان می چرخد حول محور خامنه ای/ اینجا بهشت است و ما درب بیت رهبری نشسته ایم تا به زور هم شده لب حوض کوثر بنشینم/ اینجا عصای خامنه ای بازوان ۷۴ میلیون عاشق است/ اینجا نبض مردم / لبیک یا خامنه ای است/ اینجا تیرهایی به وسعت کردستان تا زاهدان… بندر عباس تا انزلی… در چله کمان انقلاب است/ ماهمان یک اشاره کند/ تار و پود نااهلان را می شکافیم…

به آخر رسیدم اما نفهمیدی/ آقای خاتمی با شما هستم!

سپاس از سایتهایی که این مطلب را منعکس کردند: استقامت،سایت خبری الف، بچه های قلم و آسمانیون و باشگاه افسران جنگ نرم

خبر تازه: در شب آزادساری خرمشهر، آمار بازدید کنندگان وبلاگ قطعه26(دلنوشته های حسین قدیانی)از مرز ۱۰۰۰۰گذشت و چهار رقمی شد.